دونیت چیست؟ برای جواب دادن این سوال باید بگویم احتمالا برای همه ما بارها پیشآمده که با دیدن آثار یک هنرمند به وجد بیاییم و تمایل داشته باشیم به هر نحوی که ممکن است از او حمایت کنیم و حمایتش کنیم تا کارش را با انگیزه بیشتری دنبال کند؛ این موضوع تنها محدود به قشر خاصی شود. ممکن است با محتوای یک بلاگر یا یک پادکستر ارتباط بسیار زیادی برقرار کنید. یا از محتوای آموزشی یک فرد که به صورت رایگان ارائه شده مطالب بسیار زیادی یاد بگیرید.
تمام افرادی که به نحوی خدمات یا محتوای آنلاین را به صورت رایگان به ما ارائه میکنند، زمان و هزینه زیادی را صرف فعالیتشان میکنند. اینجا است که فرهنگی به نام دونیت (Donate)، نقش بسیار مفیدی را میتواند ایفا کند.
حمایت مالی به شکل مدرن، از جایی حوالی سال 1997 شروع شد. زمانی که یک بند موسیقی به نام ماریلون (Marillon) برای توری که قرار بود اعضای این گروه را دوباره دور هم جمع کند، با استفاده از جادوی عصر جدید، اینترنت، حمایت مالی مخاطبانشان را جذب کردند؛ این اتفاق زمانی افتاد که یکی از اعضای بند به نام مارک کلی، به لیست 1000 نفره ایمیل خود پیامی فرستاد و گفت اگر قرار باشد توری را راه بیاندازند، باید حدود 60 هزار دلار هزینه کنند؛ در جواب این پیام، مخاطبان این بند گفتند:«چرا این پول را ما برایتان جمع نکنیم؟!» و به این ترتیب پدیدهای تازه به نام حمایت مالی به کمک ارزشآفرینان آمد؛ مفهوم دونیت، به نظر میرسد با هیچ داستان دیگری به این صورت روشن نمیشود.
حمایت مالی یا دونیشن(Donation)، حمایت از یک فرد، سازمان یا هدفی است که دوستش داریم.
کسی مارا مجبور نمیکند که این کار را انجام دهیم، اما اگر تصمیم بگیریم از فردی حمایت مالی کنیم، مقصود و هدفی جز تزریق «امید و انگیزه»، آن هم به صورت دست جمعی نداریم.
تصور اشتباهی که بخشی از جوامع درباره دونیشن دارند این است که به نوعی فرد حامی، دارد صدقه میدهد. در مثال بند موسیقی که به آن اشاره کردیم، روح و هدف انجام این کار کاملا روشن است. یک هنرمند، یک معلم که آموزشی رایگان را در اختیار ما میگذارد، یا یک کمدین که مارا میخنداند، فعالیتش را رایگان ارائه میکند، اما این بدان معنا نیست که کاری که صورت گرفته، بدون صرف زمان و هزینه برای ارزشآفرین بوده است؛ کاری که این آدمها انجام میدهند، از جوی عشق و انگیزه سرچشمه میگیرد، اما درواقع آنها محصولشان را در اختیار ما گذاشتند و قیمتگذاری روی کاری که میکنند را نیز به ما سپردهاند.
درواقع شما با دونیت کردن به کسی که از محتوا و محصولش استفاده کردید، دستمزد کاری که انجام داده را پرداخت میکنید. بدون هیچ اجباری، و با هدف بهبود کیفیت و کمیت آن فعالیت.
آثار هنر، خلاقیت و ارزشآفرینی بر روی جامعه قابل اندازهگیری نیست. اما چیزی که با قاطعیت میتوان گفت این است که این نوع فعالیتها میتوانند اثرگذاری نرم، آرام و درازمدتی داشته باشند.
مطالعه فقط خواند کتابها نیست. دیدن، شنیدن و صحبت کردن اگر عمیق باشند، به نوعی مطالعه به حساب میآیند. اگر قطعات موسیقی، پادکستها، فیلمها و سریالها و کمدینها، بلاگها و کامیکها نبودند، به راستی ما چگونه میتوانستیم یادبگیریم و قدمی رو به دنیایی بهتر برداریم؟
شاید یک اثر هنری مانند یک کتاب، پادکست یا کاریکاتور نتواند فقر را ریشهکن کند یا مشکلات جامعه را به طور مستقیم حل کند، اما میتواند این مشکلات را با صدای بسیار بلندتری به گوش همه مردم برساند و در نهایت جریانساز باشد.
جریانی که دستهای همه مارا برای بهتر کردن اوضاع، در دست هم میگذارد و جامعهای متحدتر از ما میسازد.
قطعا بزرگترین انگیزه هر هنرمند و ارزشآفرینی برای ادامه دادن فعالیتش حمایت ما است. چه بهتر که جنس این حمایت، مالی باشد تا او بتواند فعالیتش را با دغدغه کمتر و امکانات بیشتری دنبال کند.
اگر فرهنگ حمایت مالی در جامعه گسترش پیدا کند، در واقع دسترسی همه ما به محتوا و محصولات خلاقانه بیشتر میشود. در این میان تنها با کمک هم میتوانیم تصورات غلطی که درباره این نوع شیوه درآمد زایی وجود دارد را پاک کنیم و به روح آزادیبخش این نوع حمایت بپردازیم.
درصورت تمایل:
درباره این سایت